صدا کن مرا ...
ديشب به خواب ديدمت و امروز باران میبارد ...قدمت هميشه خير نازنينترين ...*بارون
View ArticleArticle 6
عصر جمعه و آسمانِ دل گرفته ...من و صدای مضراب و زمزمهای از دورترینها ...جانا هزاران آفرین ...
View ArticleArticle 5
من گلی گم کردهام در باد ... میدانی کجاست؟ من ِ تاريک و نوشتههای تاريکخانهام، فردا دو ساله ايم! باز ...
View Articleهر روز که میگذرد ...
انگار هزار سال است که خاموشم! هزار سال که هر چه میگردم، کمتر میبينم! خاموشترين هزار سالهی روزهايم شدهام ... پيش ...
View ArticleArticle 1
تو! همان سنگ سفيد و همان نوشته ... آن فرو ريخته گلهای پريشان در باد را میگويم! کز می جام شهادت همه مدهوشانند نامتان ...
View ArticleArticle 0
خيلی زودتر از اينها بايد میآمدم! به حساب فراموشیام نگذاريد. خالی شده بودم از هرچه حرف و گفتنی ...خوش خبر ...
View Article
More Pages to Explore .....